- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در کوی بتان جز بفقیری نتوان بود با نوش لبان از سر سیری نتوان بود
2 در بحر بلا غرقه توان بود به امید لیکن تو اگر دست نگیری نتوان بود
3 خورشید وشم دره خود خوان که ازین بیش در چشم حریفان بحقیری نتوان بود
4 گیرم به عزیزی رسم از وصل چو یوسف در هجر تو عمری به اسیری نتوان بود
5 اهلی سر خدمت مکش از بندگی عشق در روز جوانی که به پیری نتوان بود