- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در صفت عشق تو شرح و بیان نمیرسد عشق تو خود عالی است عقل در آن نمیرسد
2 آنچه که از عشق تو معتکف جان ماست گرچه بگویم بسی سوی زبان نمیرسد
3 جان چو ز میدان عشق گوی وصال تو برد تاختنی دو کون در پی جان نمیرسد
4 گرچه نشانه بسی است لیک دراز است راه سوی تو بی نور تو کس به نشان نمیرسد
5 عاشق دل خسته را تا نرسد هرچه هست در اثر درد تو هر دو جهان نمیرسد
6 بادیهٔ عشق تو بادیهای است بیکران پس به چنین بادیه کس به کران نمیرسد
7 سوی تو عطار را مویکشان برد عشق بی خبری سوی تو موی کشان نمیرسد