-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 در آ در بحر ما با ما که عین ما به ما بینی به چشم ما نظر میکن که تا نور خدا بینی
2 بیا و نوش کن جامی ز دُرد درد عشق او حریف دردمندان شو که درد دل دوا بینی
3 مگر آئینه گم کردی که بیآئینه میگردی به بینی روی خود روشن اگر آئینه را بینی
4 ز خود بینی نخواهی دید آن ذوقی که ما داریم خدابین شو که غیر او چو بینی هوا بینی
5 خیال غیر اگر داری خیالی بس محال است آن اگر تو غیر او جوئی ندانم تا کجا بینی
6 اگر فانی شوی از خود توئی باقی جاویدان سر دار فنا بنشین که تا دار بقا بینی
7 غلام سید ما شو که چون بنده شوی خواجه به نور نعمت اللّه بین که تا نور خدا بینی