خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی
خواجوی کرمانی

تا برآید نفس از عشق دمی از خواجوی کرمانی غزل 300

غزل 300 ام از 1143 غزلیات

تا برآید نفس از عشق دمی باید زد

1 تا برآید نفس از عشق دمی باید زد بر سر کوی محبت قدمی باید زد

2 چهره برخاک در سیمبری باید سود بوسه برصحن سرای صنمی باید زد

3 هر دم از کعبهٔ قربت خبری باید جست خیمه برطرف حریم حرمی باید زد

4 هر شب از دفتر سودا ورقی باید خواند وز جفا بر دل پر خون رقمی باید زد

5 هر نفس ز آتش دل خاک رهی باید شد هر دم از سوز جگر ساز غمی باید زد

6 گر نخواهد که برآشفته شود کار جهان دست در حلقه زلف تو کمی باید زد

7 کام جان جز ز برای تو نمی‌شاید خواست راه دل جز بهوای تو نمی‌باید زد

8 گر چه ما را نبود یک درم اما هر دم سکه مهر ترا بر درمی باید زد

9 خیز خواجو که چو افلاس شود دامن گیر دست در دامن صاحب کرمی باید زد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر تا برآید نفس از عشق دمی باید زد

شاعر شعر تا برآید نفس از عشق دمی باید زد چه کسی است ؟

شاعر شعر تا برآید نفس از عشق دمی باید زد خواجوی کرمانی می باشد.

شعر تا برآید نفس از عشق دمی باید زد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر تا برآید نفس از عشق دمی باید زد چیست ؟

قالب شعر تا برآید نفس از عشق دمی باید زد غزل است

مضمون اصلی شعر تا برآید نفس از عشق دمی باید زد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر