در خون دل نشاندم روی ازفراق از اثیر اخسیکتی غزل 99

اثیر اخسیکتی

آثار اثیر اخسیکتی

اثیر اخسیکتی

در خون دل نشاندم روی ازفراق رویش

1 در خون دل نشاندم روی ازفراق رویش قدی چو سرو گردم موی از فراق رویش

2 جوئی است ز آب خضرش، در چشمه لب من بر شیب رخ براندم، جوی از فراق رویش

3 تا آب صبح صادق، رویش بگشت برشب بر خاک تیره دادم، خوی از فراق رویش

4 در لاله می، نه بینم رنگ از وصال رنگش وز گل نمی پذیرم بوی از فراق رویش

5 بی گوی غبغب او چوگان قد اثیر است چوگان هربلا را، گوی ازفراق رویش

6 ای عشق یکزمان زدل من نفورباش ای دل چو عاشقی به بلاها صبور باش

7 عشق آتشی است کاب دودیده شراراوست دادمت پند و گفتمت زین کاردور باش

8 دیوانه وار بسته زنجیر زلف باش پروانه وار سوخته نارو نور باش

9 گاهی بسان آتش سوزان زبانه زن گاهی میان آتش سوزان بخور باش

10 ای عاشقی که موی شکافی بکار عشق ز آهن شکاف غمزه خوبان، حذور باش

عکس نوشته
کامنت
comment