جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

در از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 781

غزل 781 ام از 6329 غزلیات

در دلم چون غمت ای سرو روان برخیزد

1 در دلم چون غمت ای سرو روان برخیزد همچو سرو این تن من بی‌دل و جان برخیزد

2 من گمانم تو عیان پیش تو من محو به هم چون عیان جلوه کند چهره گمان برخیزد

3 چون رسد سنجق تو در ستمستان جهان ظلم کوته شود و کوچ و قلان برخیزد

4 بر حصار فلک ار خوبی تو جمله برد از مقیمان فلک بانگ امان برخیزد

5 بگذر از باغ جهان یک سحر ای رشک بهار تا ز گلزار چمن رسم خزان برخیزد

6 پشت افلاک خمیدست از این بار گران ز سبک روحی تو بار گران برخیزد

7 من چو از تیر توم بال و پرم ده بپران خوش پرد تیر زمانی که کمان برخیزد

8 رمه خفتست و همی‌گردد گرگ از چپ و راست سگ ما بانگ زند تا که شبان برخیزد

9 هین خمش دل پنهانست چو رگ زیر زبان آشکارا شود آن رگ چو زبان برخیزد

10 این مجابات مجیرست در آن قطعه که گفت بر سر کوی تو عقل از سر جان برخیزد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر در دلم چون غمت ای سرو روان برخیزد

شاعر شعر در دلم چون غمت ای سرو روان برخیزد چه کسی است ؟

شاعر شعر در دلم چون غمت ای سرو روان برخیزد جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر در دلم چون غمت ای سرو روان برخیزد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر در دلم چون غمت ای سرو روان برخیزد چیست ؟

قالب شعر در دلم چون غمت ای سرو روان برخیزد غزل است

مضمون اصلی شعر در دلم چون غمت ای سرو روان برخیزد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر