در عشق اگر از کشته شدن مرد از اهلی شیرازی غزل 572

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

در عشق اگر از کشته شدن مرد بماند

1 در عشق اگر از کشته شدن مرد بماند تا روز قیامت رخ او زرد بماند

2 دوزخ به از افسردگی صحبت خامان ای عشق مهل کاتش ما سرد بماند

3 گردی است تر ابر دل از این سوخته خرمن ترسم که نمانم من و این گرد بماند

4 در سینه ام از عشق تو دردی است مگو چیست بگذار که تا در دلم این درد بماند

5 گر در همه عالم زند آتش رخ ساقی افسرده دل صومعه پرورد بماند

6 تا کی دلم از طلمت بخت سیه خود در حسرت خورشید جهانگرد بماند

7 در وادی وصل تو رسد اهلی محزون آن روز که از خلق جهان فرد بماند

عکس نوشته
کامنت
comment