1 تو باغ حسنی و صد عندلیب زار تراست منم که جز تو ندارم چومن هزار تراست
2 مدام خون خورم از حسرت دو نرگس تو شراب من خورم و چشم پرخمارتر است
3 تو مست خنده شیرین چو خسرو از بختی چه غم ز گریه فرهاد بیقرارتر است
4 اگرچه سوختم از عشق، باد خاکم برد هنوز بر دل نازک زمن غبارتر است
5 چو روزگار جفا کیشت ای پسر پرورد ننالم از تو اگر خوی روزگارتر است
6 وفا بتان جفا پیشه را نمی زیبد تو جور کن بمن و باوفا چکارتر است
7 گرت بمهر خرد ور بجور بفروشد درین معامله اهلی چه اختیارتر است
8 سگ در تو بامید آن بود اهلی که خاک راه شود زیر پای دربانت