1 در پیش خود آن نامه چو بلکامه نهم پروین ز سرشک دیده بر جامه نهم
2 بر پاسخ تو چو دست بر خامه نهم خواهم که: دل اندر شکن نامه نهم
1 جهانا! چه بینی تو از بچگان که گه مادری، گاه مادندرا؟
2 نه پاذیر باید تو را نه ستون نه دیوار خشت و نه زآهن درا
1 چون بچهٔ کبوتر منقار سخت کرد هموار کرد پرّ و بیوکند مویِ زرد،
2 کابوک را نخواهد و شاخ آرزو کند وز شاخ سوی بام شود باز گردگرد
1 گر من این دوستی تو ببرم تا لب گور بزنم نعره ولیکن ز تو بینم هنرا
2 اثر میر نخواهم که بماند به جهان میر خواهم که بماند به جهان در اثرا
1 هرکه نامخت ازگذشت روزگار نیز ناموزد ز هیچ آموزگار