در هر دلی که مهر از شاه نعمت‌الله ولی غزل 390

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

در هر دلی که مهر جمال حبیب نیست

1 در هر دلی که مهر جمال حبیب نیست گر جان عالم است که با ما قریب نیست

2 گوئی رقیب بر سر کویش مجاور است لطف حبیب هست غمی از رقیب نیست

3 دُردی درد نوشم و با درد دل خوشم دردم دواست حاجت خواجه طبیب نیست

4 بلبل خطیب مجلس گلزار ما بُود ما را هوای واعظ و بانگ خطیب نیست

5 هر قطره ای که در نظر ما گذر کند چون نیک بنگریم زما بی نصیب نیست

6 زُنار زلف اوست که بستیم بر میان در دل خیال خرقه و میل صلیب نیست

7 بحریست طبع سید پر دُر شاهوار گر در سخن گهر بفشاند غریب نیست

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر