در همه آینه جمال از شاه نعمت‌الله ولی غزل 686

شاه نعمت‌الله ولی

آثار شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

در همه آینه جمال نمود

1 در همه آینه جمال نمود از همه رو دری به ما بگشود

2 غیر را سوخت آتش غیرت خوش بود آتشی چنین بی دود

3 دع نفسک به ذوق دریابش تا بیابی ز وصل او مقصود

4 دُرد دردش دوای درد دل است نوش می کن که این بود بهبود

5 این عنایت نگر که آن حضرت در حق بندگان خود فرمود

6 می خمخانهٔ حدوث و قدم ساقی مست ما به ما پیمود

7 خود نماید جمال و خود بیند از خودش با خود است گفت و شنود

8 خیز ساقی بیار جام شراب وقت صبح است و عاقبت محمود

9 هر که انکار نعمت الله کرد بیشکی باشد از خدا مردود

عکس نوشته
کامنت
comment