در زبان خبطی سخن را از بها از واعظ قزوینی غزل 329

واعظ قزوینی

آثار واعظ قزوینی

واعظ قزوینی

در زبان خبطی سخن را از بها می افگند

1 در زبان خبطی سخن را از بها می افگند در قلم مویی رقم را از صفا می افگند

2 سختی احوال باشد مایه فرخندگی استخوان حق سعادت بر هما می افگند

3 اره آمد شد درها، برای خرده یی زود نخل اعتبارت را ز پا می افگند

4 شادی بسیار در دل بسکه ادبار آورست خنده پر زور کس را بر قفا می افگند

5 محفلی گردد مکدر، از مکدر خاطری خانه یی را دود شمعی از صفا می افگند

6 میکند هر برتری بر زیر دست خویش زور جسم تا استاده، ثقل خود بپا می افگند

7 نیست از خست اگر واعظ قناعت پیشه شد مفلسی کس را بفکر کیمیا می افگند

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر