1 بی رخ جانان به گلزارم چه کار بی هوای او به بازارم چه کار
2 گر نه کار و بار عشق او بود با سر و سودای هر کارم چه کار
3 گر نباشد عکس او در جام می با شراب عشق خمارم چه کار
4 دل به یمن عشق او شد تندرست با صدای عقل بیمارم چه کار
5 جان من گر نه به کام او بود با مراد جان افکارم چه کار
6 من انالحق گفته ام در عشق او ورنه چون منصور بر دارم چه کار
7 ورنه با گفتار بسیارم چه کار گفته های نعمت الله قول اوست
دیدگاهها **