1 ایمه که رخت گرفته صد خرده بگل از سنبل خط کشیده صد پرده بگل
2 در پیرهن حریرت ای شخص لطیف بادام مقشریست پرورده بگل
1 شمعی که گرم خشم تر از برق لامع است گر عالمی به جور بسوزد چه مانع است
2 برگشته است ماه من از مهر من دگر بازم مگر ستاره اقبال راجع است
1 جز داغ دلم چراغ شب نیست وز طالع تیره این عجب نیست
2 گر با سگت از ادب زنم دم او عفو کند ولی ادب نیست