-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تشنهام تا بکی آخر بده آبی ساقی فی حشای اضطرمت نایرة الا شواق
2 عمر باقی بر صاحبنظران دانی چیست آنچه از بادهٔ دوشینه بماند باقی
3 عنت الورق علی قلقلة الاقداح و لنا القرقف فی بلبلة الاحداق
4 گر گل از گل بدمد بیدل جان افشانرا صحف تکتب بالدمع علیالاوراق
5 ایکه هستی ز نظر غایب و حاضر در دل فیالکری طیفک ما غاب عن اماق
6 تو اگر فتنه دور قمری نادر نیست که به رخسار چو مه نادرهٔ آفاقی
7 گرچه روزی به نهایت رسد ایام بقا فیالهوی لا تتناهی طرق العشاق
8 سر برای تو که هم دردی و هم درمانی جان فدای تو که هم زهری و هم تریاقی
9 ان للمغرم فیالنشوة صحوا رفقا لا تلوموا واعینوا زمرا لفساق
10 دلق ازرق به می لعل گرو کن خواجو که مناسب نبود عاشقی و زراقی
11 جام می گیر که بر بام سماوات زنیم علم مرشدی و نوبت به اسحاقی