خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی
خواجوی کرمانی

من خاک آن بادم که او بوی از خواجوی کرمانی غزل 291

غزل 291 ام از 1143 غزلیات

من خاک آن بادم که او بوی دلارام آورد

1 من خاک آن بادم که او بوی دلارام آورد در آتشم ز آب رخش کاب رخ من می‌برد

2 آنکو لبش گاه سخن هم طوطی و هم شکرست طوطی خطش از چه رو پر بر شکر می‌گسترد

3 سرو از قد چون عرعرش گل پیش روی چون خورش این دست بر سر می‌زند و آن جامه بر تن می‌درد

4 من تحفه جان می‌آورم بهر نثار مقدمش وان جان شیرین از جفا ما را بجان می‌آورد

5 زلف سیه کارش نگر و آنچشم خونخوارش نگر کاین قصد جانم می‌کند و آن خون جانم می‌خورد

6 هنگام تیر انداختن گر بر من آرد تاختن در پای او سر باختن عاشق بجان و دل خرد

7 بگذشتی و بگذاشتی ما را و هیچ انگاشتی جانا ز خشم وآشتی بگذر که این هم بگذرد

8 گه گه به چشم مرحمت برما نظر می‌کن ولی سلطان ز کبر و سلطنت در هر گدائی ننگرد

9 زان سنبل عنبر شکن خواجو چو می‌راند سخن می‌یابم از انفاس او بوئی که جان می‌پرورد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر من خاک آن بادم که او بوی دلارام آورد

شاعر شعر من خاک آن بادم که او بوی دلارام آورد چه کسی است ؟

شاعر شعر من خاک آن بادم که او بوی دلارام آورد خواجوی کرمانی می باشد.

شعر من خاک آن بادم که او بوی دلارام آورد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر من خاک آن بادم که او بوی دلارام آورد چیست ؟

قالب شعر من خاک آن بادم که او بوی دلارام آورد غزل است

مضمون اصلی شعر من خاک آن بادم که او بوی دلارام آورد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر