جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

منم از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 1776

غزل 1776 ام از 6329 غزلیات

منم آن بنده مخلص که از آن روز که زادم

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25
  • 26
  • 27
  • 28
  • 29

1 منم آن بنده مخلص که از آن روز که زادم دل و جان را ز تو دیدم دل و جان را به تو دادم

2 کتب العشق بانی بهوی العاشق اعلم فالیه نتراجع و الیه نتحاکم

3 چو شراب تو بنوشم چو شراب تو بجوشم چو قبای تو بپوشم ملکم شاه قبادم

4 قمر الحسن اتانی و الی الوصل دعانی و رعانی و سقانی هو فی الفضل مقدم

5 ز میانم چو گزیدی کمر مهر تو بستم چو بدیدم کرم تو به کرم دست گشادم

6 نصر العشق اجیبوا و الی الوصل انیبوا طلع البدر فطیبوا قدم الحب و انعم

7 چه کنم نام و نشان را چو ز تو گم نشود کس چه کنم سیم و درم را چو در این گنج فتادم

8 لمع العشق توالی و علی الصبر تعالی طمس البدر هلالا خضع القلب و اسلم

9 چو تویی شادی و عیدم چه نکوبخت و سعیدم دل خود بر تو نهادم به خدا نیک نهادم

10 خدعونی نهبونی اخذونی غلبونی وعدونی کذبونی فالی من اتظلم

11 نه بدرم نه بدوزم نه بسازم نه بسوزم نه اسیر شب و روزم نه گرفتار کسادم

12 ملک الشرق تشرق و علی الروح تعلق غسق النفس تفرق ربض الکفر تهدم

13 چه کساد آید آن را که خریدار تو باشی چو فزودی تو بهایم که کند طمع مزادم

14 نفس العشق عتادی و عمیدی و عمادی فمن العشق تدثر و من العشق تختم

15 روش زاهد و عابد همگی ترک مراد است بنما ترک چه گویم چو تویی جمله مرادم

16 لک یا عشق وجودی و رکوعی و سجودی لک بخلی لک جودی و لک الدهر منظم

17 چو مرا دیو ربودی طربم یاد تو بودی تو چنانم بربودی که بشد یاد ز یادم

18 الف الدهر بعادی جرح البعد فؤادی فقد النوم وسادی و سعاداتی نوم

19 به صفت کشتی نوحم که به باد تو روانم چو مرا باد تو دادی مده ای دوست به بادم

20 فاری الشمل تفرق و اری الستر تمزق و اری السقف تخرق و اری الموج تلاطم

21 من اگر کشتی نوحم چه عجب چون همه روحم من اگر فتح و فتوحم چه عجب شاه نژادم

22 و اری البدر تکور و اری النجم تکدر و اری البحر تسجر و اری الهلک تفاقم

23 چو به بحر تو درآیم به مزاج آب حیاتم چو فتم جانب ساحل حجرم سنگ و جمادم

24 فقد اهدانی ربی و اتی الجد بحبی نهض الحب لطبی و تدارک و ترحم

25 به خدا باز سپیدم که به شاه است امیدم سوی مردار چه گردم نه چو زاغم نه چو خادم

26 نزل العشق بداری معه کاس عقاری هو معراج سواری و علی السطح کسلم

27 چو بسازیم چو عیدم چو بسوزیم چو عودم ز تو گریم ز تو خندم ز تو غمگین ز تو شادم

28 بک احیی و اموت بک امسک و افوت بک فی الدهر سکوت بک قلبی یتکلم

29 چو ز تبریز بتابد مه شمس الحق والدین بفروزد ز مه او فلک جهد و جهادم

شعر قالب : غزل سبک : عراقی
عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر منم آن بنده مخلص که از آن روز که زادم

شاعر شعر منم آن بنده مخلص که از آن روز که زادم چه کسی است ؟

شاعر شعر منم آن بنده مخلص که از آن روز که زادم جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر منم آن بنده مخلص که از آن روز که زادم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر منم آن بنده مخلص که از آن روز که زادم چیست ؟

قالب شعر منم آن بنده مخلص که از آن روز که زادم غزل است

سبک شعر منم آن بنده مخلص که از آن روز که زادم چیست ؟

سبک شعر منم آن بنده مخلص که از آن روز که زادم سبک عراقی است

مضمون اصلی شعر منم آن بنده مخلص که از آن روز که زادم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

منم از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 1776

غزل 1776 ام از 6329 غزلیات
بنر