1 من آن مستم که از اطوار خود یکمو نمیگردم بهر پهلو که میگردم از آن پهلو نمیگردم
2 نصیحتگوی من هر لحظه صد افسون دمد لیکن مسخر جز بسحر چشم آن جادو نمیگردم
3 من از عشق سیه چشمان چو مجنون مست و مدهوشم تفاوت این که چون مجنون سگ آهو نمیگردم
4 نه عشقست اینکه میگویم هلاکم کن بدست خود چرا خود کشته آن ساعد و بازو نمیگردم
5 ز بیم کشتن از کویش کجا بیرون روم اهلی که میمیرم اگر یک لحظه در آن کو نمیگردم