1 چنان مستم چنان مستم من این دم که حوا را بنشناسم ز آدم
2 ز شور من بشوریدهست دریا ز سرمستی من مست است عالم
3 زهی سر ده که سر ببریده جلاد که تا دنیا نبیند هیچ ماتم
4 حلال اندر حلال اندر حلال است می خنب خدا نبود محرم
5 از این باده جوان گر خورده بودی نبودی پشت پیر چرخ را خم
6 زمین ار خورده بودی فارغستی از آن که ابر تر بارد بر او نم
7 دل بیعقل شرح این بگفتی اگر بودی به عالم نیم محرم
8 ز آب و گل برون بردی شما را اگر بودی شما را پای محکم