-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من نشستم ز طلب وین دل پیچان ننشست همه رفتند و نشستند و دمی جان ننشست
2 هر کی استاد به کاری بنشست آخر کار کار آن دارد آن کز طلب آن ننشست
3 هر کی او نعره تسبیح جماد تو شنید تا نبردش به سراپرده سبحان ننشست
4 تا سلیمان به جهان مهر هوایت ننمود بر سر اوج هوا تخت سلیمان ننشست
5 هر کی تشویش سر زلف پریشان تو دید تا ابد از دل او فکر پریشان ننشست
6 هر کی در خواب خیال لب خندان تو دید خواب از او رفت و خیال لب خندان ننشست
7 ترشیهای تو صفرای رهی را ننشاند وز علاج سر سودای فراوان ننشست
8 هر که را بوی گلستان وصال تو رسید همچنین رقص کنان تا به گلستان ننشست