-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم که مست بوی محبت ز سینه چاکم
2 چو ذر مهر تو از خاک برگرفت مرا همین بود شرفم ورنه من همان خاکم
3 نظر بدیده ادراک در جهان کردم بجز تو هیچ نیاید بچشم ادراکم
4 خوشم به رندی و آلوده نیستم از زهد اگرچه غرق گناهم ازین گنه پاکم
5 بخاکپای تو سوگند میخورد اهلی که خاک پای توام گر بر اوج افلاکم
6 نازنینان گر کشندم سر نمی تابم ز حکم پادشاهانند ایشان من فقیر و بنده ام
7 زین چمن اهلی مرا دیگر بهیچ امید نیست زانکه از شاخ بقا چونغنچه دل برکنده ام