اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

اهلی شیرازی
اهلی شیرازی

مگو که سر بگریبان نشسته از اهلی شیرازی غزل 1097

غزل 1097 ام از 2632 غزلیات

مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم

1 مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم که مست بوی محبت ز سینه چاکم

2 چو ذر مهر تو از خاک برگرفت مرا همین بود شرفم ورنه من همان خاکم

3 نظر بدیده ادراک در جهان کردم بجز تو هیچ نیاید بچشم ادراکم

4 خوشم به رندی و آلوده نیستم از زهد اگرچه غرق گناهم ازین گنه پاکم

5 بخاکپای تو سوگند میخورد اهلی که خاک پای توام گر بر اوج افلاکم

6 نازنینان گر کشندم سر نمی تابم ز حکم پادشاهانند ایشان من فقیر و بنده ام

7 زین چمن اهلی مرا دیگر بهیچ امید نیست زانکه از شاخ بقا چونغنچه دل برکنده ام

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم

شاعر شعر مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم چه کسی است ؟

شاعر شعر مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم اهلی شیرازی می باشد.

شعر مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 10 سروده شده است.

قالب شعر مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم چیست ؟

قالب شعر مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم غزل است

مضمون اصلی شعر مگو که سر بگریبان نشسته غمناکم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر