1 در خرابات گرد گردیدم ساقی رند سرخوشی دیدم
2 عاشقانه گرفتمش به کنار عارفانه لبش ببوسیدم
3 ذوق مستی و حال میخواران نازکانه از او بپرسیدم
4 گفت ناخورده می چه دانی چیست داد جامی و کل بنوشیدم
5 حال سید به ذوق دانستم ور همه نور او عیان دیدم
1 در راه خدا بسی دویدیم تا باز به خدمتش رسیدیم
2 در هر برجی چو شاهبازی پرواز کنان روان پریدیم
1 مشک چه بود شمه ای از موی ما چیست عنبر والهٔ گیسوی ما
2 آب چشم ما به هر سو می رود هم ز چشم ماست آب روی ما
1 داد جاروبی به دستم آن نگار گفت کز دریا برانگیزان غبار
2 آب آتش گشت و جاروبم بسوخت گفت کز آتش تو جاروبی برآر
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به