-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 کارم از دست برفته ست ز نادیدن تو زین پس، ای دیده، کجا ما و کجا دیدن تو
2 آن کجا وقت که در کوچه ما به جولان رفتن دل بدزدیدن و دزدیده به ما دیدن تو
3 آن به خونریز خود از چشم رضا دیدن من و آن بر احوال من از چشم جفا دیدن تو
4 حال زار گذر من شب تیره دانی که چه فرق است ز نادیدن تا دیدن تو
5 خواست خسرو که نبیند غمی، اما چه کند دیدنی بود، نگارا، غم نادیدن تو