کارم از دست برفته از امیرخسرو دهلوی غزل 1697

امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

کارم از دست برفته ست ز نادیدن تو

1 کارم از دست برفته ست ز نادیدن تو زین پس، ای دیده، کجا ما و کجا دیدن تو

2 آن کجا وقت که در کوچه ما به جولان رفتن دل بدزدیدن و دزدیده به ما دیدن تو

3 آن به خونریز خود از چشم رضا دیدن من و آن بر احوال من از چشم جفا دیدن تو

4 حال زار گذر من شب تیره دانی که چه فرق است ز نادیدن تا دیدن تو

5 خواست خسرو که نبیند غمی، اما چه کند دیدنی بود، نگارا، غم نادیدن تو

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر