- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 منه بخاک ره ای یوسف آن کف پا را قدم بدیده ما نه عزیز کن ما را
2 تو شمع مجلسی از باده گر شوی سر گرم جگر کباب کنی عاشقان شیدا را
3 چون مدعی ببرد کف ز دیدن یوسف نگاه کن که چه بر دل رسد زلیخا را
4 به گشت باغ بر افشان چو شاخ گل دستی به رقص آر سهی قامتان رعنا را
5 تو را که این شکرستان بود روا نبود که زهر چشم دهی طوطی شکرخا را
6 هلک آن لب لعلم که چون سخن گوید ز آسمان بزمین آورد مسیحا را
7 کسیکه دید بخوابت چو دیده اهلی دگر بخواب نه بیند دل شکیبا را