1 من خود نرسم بوصل آنطرفه غزال ور هم برسم کجا رسم باری حال
2 صد ساله حیات من شد ازهجر تلف جبر همه چون شود بیکروز وصال
1 آنی که فتنها همه از یک نگاه تست عالم خراب کرده چشم سیاه تست
2 روشن ترست شام من از صبح دیگران وین روشناییم ز رخ همچو ماه تست
1 نور دو چشم کز برم بریده رفته است هیچ نمی رود زدل گرچه زدیده رفته است
2 پای بدامن کفن زان نکشد شهید عشق کز سر مستی جهان دست کشیده رفته است