- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مینروم هیچ از این خانه من در تک این خانه گرفتم وطن
2 خانه یار من و دارالقرار کفر بود نیت بیرون شدن
3 سر نهم آن جا که سرم مست شد گوش نهم سوی تنن تنتنن
4 نکته مگو هیچ به راهم مکن راه من این است تو راهم مزن
5 خانه لیلی است و مجنون منم جان من این جاست برو جان مکن
6 هر کی در این خانه درآید ورا همچو منش باز بماند دهن
7 خیز ببند آن در اما چه سود قارع در گشت دو صد درشکن
8 ای خنک آن را که سرش گرم شد ز آتش روی چو تو شیرین ذقن
9 آن رخ چون ماه به برقع مپوش ای رخ تو حسرت هر مرد و زن
10 این در رحمت که گشادی مبند ای در تو قبله هر ممتحن
11 شمع تویی شاهد تو باده تو هم تو سهیلی و عقیق یمن
12 باقی عمر از تو نخواهم برید حلقه به گوش توام و مرتهن
13 مینرمد شیر من از آتشت مینرمد پیل من از کرگدن
14 تو گل و من خار که پیوستهایم بیگل و بیخار نباشد چمن
15 من شب و تو ماه به تو روشنم جان شبی دل ز شبم برمکن
16 شمع تو پروانه جانم بسوخت سر پی شکرانه نهم بر لگن
17 جان من و جان تو هر دو یکی است گشته یکی جان پنهان در دو تن
18 جان من و تو چو یکی آفتاب روشن از او گشته هزار انجمن
19 وقت حضور تو دو تا گشت جان رسته شد از تفرقه خویشتن
20 تن زدم از غیرت و خامش شدم مطرب عشاق بگو تن مزن
21 خطه تبریز و رخ شمس دین ماهی جان راست چو بحر عدن