بختم از خواب در آمد از امیرخسرو دهلوی غزل 1850

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

بختم از خواب در آمد چو تو با من خفتی

1 بختم از خواب در آمد چو تو با من خفتی نه در آغوش که در دیده روشن خفتی

2 هر دمی گردی و در دیده ناخفته دوست دوستانه ز پی کوری دشمن خفتی

3 یاد داری که شبی هر دو به بستان بودیم من به خار و خس و تو در گل و گلشن خفتی

4 این چه عید است که خسرو ز تو قدری دریافت که تو با او همه شب دست به گردن خفتی

عکس نوشته
کامنت
comment