- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ماهم که هاله ای به رخ از دود آهش است دائم گرفته چون دل من روی ماهش است
2 دیگر نگاه وصف بهاری نمی کند شرح خزان دل به زبان نگاهش است
3 دیدم نهان فرشته شرم و عفاف او آورده سر به گوش من و عذرخواهش است
4 بگریخته است از لب لعلش شکفتگی دائم گرفتگی است که بر روی ماهش است
5 افتد گذار او به من از دور و گاهگاه خواب خوشم همین گذر گاه گاهش است
6 هر چند اشتباه از او نیست لیکن او با من هنوز هم خجل از اشتباهش است
7 اکنون گلی است زرد ولی از وفا هنوز هر سرخ گل که در چمن آید گیاهش است
8 این برگهای زرد چمن نامه های اوست وین بادهای سرد خزان پیک راهش است
9 در گوشه های غم که کند خلوتی به دل یاد من و ترانه من تکیه گاهش است
10 من دلبخواه خویش نجستم ولی خدا با هر کس آن دهد که به جان دلبخواهش است
11 در شهر ما گناه بود عشق و شهریار زندانی ابد به سزای گناهش است