من کیم زاری نزار افتاده‌ای از خواجوی کرمانی غزل 925

خواجوی کرمانی

آثار خواجوی کرمانی

خواجوی کرمانی

من کیم زاری نزار افتاده‌ای

1 من کیم زاری نزار افتاده‌ای پرغمی بی‌غمگسار افتاده‌ای

2 دردمندی رنج ضایع کرده‌ای مستمندی سوگوار افتاده‌ای

3 مبتلایی در بلا فرسوده‌ای بی‌قرینی بی‌قرار افتاده‌ای

4 بادپیمایی به خاک آغشته‌ای خسته‌جانی دل‌فگار افتاده‌ای

5 نیمه‌مستی بی‌حریفان مانده‌ای می‌پرستی در خمار افتاده‌ای

6 بی‌کسی از یار غایب گشته‌ای ناکسی از چشم یار افتاده‌ای

7 اختیار از دست بیرون رفته‌ای بی‌خودی بی‌اختیار افتاده‌ای

8 عندلیبی از گل سوری جدا خسته‌ای دور از دیار افتاده‌ای

9 پیش چشم آهوان جان داده‌ای بر ره شیران شکار افتاده‌ای

10 دست بر دل خاک بر سر مانده‌ای بر سر ره خاکسار افتاده‌ای

11 رو به غربت کرده فرقت دیده‌ای بی‌عزیزان مانده خوار افتاده‌ای

12 بیدل و بی‌یار رحلت کرده‌ای بی‌زر و بی‌زور زار افتاده‌ای

13 همچو خواجو پای در گل مانده‌ای بر سر پل مانده بار افتاده‌ای

عکس نوشته
کامنت
comment