من چون خم صافی دلم گر غرقه از اهلی شیرازی غزل 926

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

من چون خم صافی دلم گر غرقه ام در خون چه باک

1 من چون خم صافی دلم گر غرقه ام در خون چه باک چون درون پاکست از آلایش بیرون چه باک

2 چشم خونریزت چه ترساند مرا از سیل اشک من که از طوفان ندارم باک از جیحون چه باک

3 شیشه ناموس چون بشکست از طعنم چه غم پیش ازین بودی غم رسواییم اکنون چه باک

4 رند اگر خون میخورد جام میش در گردن است گر بکام او نگردد گردش گردون چه باک

5 هرکه دندان طمع بر لب گزیدن کرد تیز گر بخونش تشنه باشد آن لب میگون چه باک

6 مست نازی و خماری محنت اهلی خوشی چون دل لیلی خوش است از محنت مجنون چه باک

عکس نوشته
کامنت
comment