خوش درددلی دارم از شاه نعمت‌الله ولی غزل 700

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

خوش درددلی دارم درمان به چه کار آید

1 خوش درددلی دارم درمان به چه کار آید با کفر سر زلفش ایمان به چه کار آید

2 دل زنده بود جانم چون کشتهٔ عشق اوست بی خدمت آن جانان این جان به چه کار آید

3 عقل از سر مخموری سامان طلبد از ما ما عاشق سرمستیم سامان به چه کار آید

4 عشق آمد و ملک دل بگرفت به سلطانی جز حضرت این سلطان به چه کار آید

5 در خلوت میخانه بزمی است ملوکانه روضه چو بود اینجا رضوان به چه کار آید

6 ماهان ز خدا خواهم با صحبت مه رویان بی صحبت مه رویان ماهان به چه کار آید

7 با سید سرمستان کرمان چو بهشتی بود بی نور حضور او کرمان به چه کار آید

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر