-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خیالش نقش می بندم به دیده چنین نقش و خیالی خود که دیده
2 به نور اوست روشن دیدهٔ من نظر فرما که بینی نور دیده
3 الفبا خواندم و کردم فراموش خطی بر عالم و آدم کشیده
4 گذشته از وجود و از عدم هم نمانده سیئات و هم حمیده
5 خراباتست و ما مست و خرابیم ز مخموران عالم وارهیده
6 بیا با ما درین دریا و بنشین که دریائیست نیکو آرمیده
7 نگر در آفتاب نعمت الله که در هر ذره ای روشن بدیده