- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا دهن بستهام از نوشلبان میبرم آزار من اگر روزه بگیرم رطب آید سر بازار
2 تا بهار است دری از قفس من نگشاید وقتی این در بگشاید که گلی نیست به گلزار
3 هرگز این دور گل و لاله نمیخواستم از بخت که حریفان همه زار از من و من از همه بیزار
4 هردم از سینه این خاک دلی زار بنالد که گلی بودم و بازیچه گلچین دلآزار
5 گل بجوشید و گلابش همه خیس عرق شرم که به یک خنده طفلانه چه بود آن همه آزار
6 چشم نرگس نگرانست ولی داغ شقایق چشم خونین شفق بیند و اَبرِ مَهِ آزار
7 ابر از آن بر سر گلهای چمن زار بگرید که خزان بیند و آشفتن گلهای چمنزار
8 شهریارست و همین شیوه شیدایی بلبل بگذارید بگرید به هوای گل خود زار