ای دل ز جفای یار مندیش از عطار نیشابوری غزل 440

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

ای دل ز جفای یار مندیش

1 ای دل ز جفای یار مندیش در نه قدم و ز کار مندیش

2 جویندهٔ در ز جان نترسد گل می‌طلبی ز خار مندیش

3 با پنجهٔ شیر پنجه می‌زن از کام و دهان مار مندیش

4 مردانه به کوی یار درشو از خنجر هر عیار مندیش

5 گر نیل وصال یار باید از گفتن ننگ و عار مندیش

6 چون با تو بود عنایت یار گر خصم بود هزار مندیش

7 چون یافته‌ای جمال او را از گشتن سنگسار مندیش

8 منصور تویی بزن اناالحق تسلیم شو و ز دار مندیش

9 عطار تویی چو ماه و خورشید در تاب زهر غبار مندیش

عکس نوشته
کامنت
comment