1 با دلبر خود بکام دل گشتم جفت بر شاخ طرب گل مرادم بشکفت
2 دی آمد و لطف کرد و بنواخت مرا میگفت چنین کنم چنان کرد که گفت
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 ای زده لبیک شوق از غایت صدق و صفا بسته احرام وفا در عالم خوف ورجا
2 ای زنقص نقض فارغ حکم تو گاه نفاذ وی زننک فسخ ایمن عزم تو وقت مضا
1 هیچ رنگ عافیت در خیر عالم نماند هیچ بوی خوشدلی با گوهر آدم نماند
2 از براین خاک یکتن آسوده نیست زیر این سقف مقرنس یک دل خرم نماند
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **