- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بسکه به دل می زنم سنگ که دلدار رفت کار دل از دست شد دست هم از کار رفت
2 حال چه پرسی زمن از هجر سوخت کار به مردن کشید قصه ز گفتار رفت
3 بود مرادم که زود شب بشود روز وصل کی به مراد کسی چرخ ستمکار رفت
4 عمر گرانمایه رفت هجر در آمد زدر پای گریزم نماند قوت رفتار رفت
5 ساقی مجلس برفت بزم بر آمد بهم گل زچمن شد برون رونق گلزار رفت
6 اهلی اگر جان کنی صرف سگانش رواست زانکه در آن حلقه دوش ذکر تو بسیار رفت