می‌روم بر خاک دل پر خون از عطار نیشابوری غزل 682

عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

می‌روم بر خاک دل پر خون ز تو

1 می‌روم بر خاک دل پر خون ز تو زاد راهم درد روزافزون ز تو

2 در دو عالم نیست کاری با کسم کز همه کس فارغم بیرون ز تو

3 تا به کی بر در نهم درانتظار صد هزاران چشم چون گردون ز تو

4 چند ریزم از سر یک یک مژه همچو باران اشک بر هامون ز تو

5 تو بتاز از ناز شبرنگ جمال تا نتازد اشک من گلگون ز تو

6 تخت بنهادی میان خون دل تا بگردند اهل دل در خون ز تو

7 می‌فرود آید به جان غمکشم هر نفس صد درد دیگرگون ز تو

8 گر تو یک درد مرا معجون کنی کی کنم با خاک و خون معجون ز تو

9 رحم کن زین بیش زنجیرم مکش زانکه بس زار است این مجنون ز تو

10 وصل تو هرگز نیابد هیچکس من طمع چون دارم آن اکنون ز تو

11 لیک کی گردد امیدم منقطع هر دمم صد وعدهٔ موزون ز تو

12 یک رهم یکرنگ گردان در فنا چند گردم همچو بوقلمون ز تو

13 تا فرید از خویش بی اثبات گشت محو شد در عالم بیچون ز تو

عکس نوشته
کامنت
comment