- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 میروم بر خاک دل پر خون ز تو زاد راهم درد روزافزون ز تو
2 در دو عالم نیست کاری با کسم کز همه کس فارغم بیرون ز تو
3 تا به کی بر در نهم درانتظار صد هزاران چشم چون گردون ز تو
4 چند ریزم از سر یک یک مژه همچو باران اشک بر هامون ز تو
5 تو بتاز از ناز شبرنگ جمال تا نتازد اشک من گلگون ز تو
6 تخت بنهادی میان خون دل تا بگردند اهل دل در خون ز تو
7 میفرود آید به جان غمکشم هر نفس صد درد دیگرگون ز تو
8 گر تو یک درد مرا معجون کنی کی کنم با خاک و خون معجون ز تو
9 رحم کن زین بیش زنجیرم مکش زانکه بس زار است این مجنون ز تو
10 وصل تو هرگز نیابد هیچکس من طمع چون دارم آن اکنون ز تو
11 لیک کی گردد امیدم منقطع هر دمم صد وعدهٔ موزون ز تو
12 یک رهم یکرنگ گردان در فنا چند گردم همچو بوقلمون ز تو
13 تا فرید از خویش بی اثبات گشت محو شد در عالم بیچون ز تو