- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 هردم چو توپ میزندم پشت پای وای کس پیش پای طفل نیفتد که وای وای
2 دیر آشناتر از تو ندیدم ولی چه سود بیگانه گشتی ای مه دیرآشنای وای
3 در دامنت گریستن سازم آرزوست تا سر کنم نوای دل بینوای وای
4 سوز دلم حکایت ساز تو میکند لب بر لبم بنه که برآرم چو نای وای
5 آخر سزای خدمت دیرین من حبیب این شد که بشنوم سخن ناسزای وای
6 جز نیک و بد به جای نماند چه میکنی نه عشق من نه حسن تو ماند به جای وای
7 ای کاش وای وای منش مهربان کند گر مهربان نشد چه کنم ای خدای وای
8 من شهریار کشور عشقم گدای تو ای پادشاه حسن مرنجان گدای وای