-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 مستم آنجا مبر ای یار که سرمستانند دست من گیر که این طایفه پردستانند
2 آن دو جادوی فریبنده افسون سازش خفتهاند این دم از آن روی که سرمستانند
3 در سراپردهٔ ما پردهسرا حاجت نیست زانکه مستان همه طوطی شکر دستانند
4 مهر ورزان که وصالت بجهانی ندهند با جمال تو دو عالم بجوی نستانند
5 عاشقان با تو اگر زانکه بزندان باشند با گلستان جمالت همه در بستانند
6 زلف و خال تو بخط ملک ختا بگرفتند هندوان بین که دگر خسرو ترکستانند
7 زیردستان تهیدست بلاکش خواجو جان ز دستش نبرند ار بمثل دستانند