- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا تولای تو کردم شدم از خود بیزار باجفای تو خوشم گر تو نگیری آزار
2 من بگریم تو بخندی چکنم خوش باشم توو آن خنده شیرین من واین گریه زار
3 چون گل و خار زبستان تو آمد نه رواست گل چو جان داشتن و خار رهاکردن خوار
4 منبر اول تو نهی، دار بآخر توزنی من چو مشغول توام فارغم از منبرودار
5 گر تو فریاد رسی دست نیارد بیداد ور تو زنهار خوری سود ندارد زنهار
6 عشق گوید برو اینک کفن و اینک تیغ درد گوید برو اینک سرو اینک دیوار
7 او عدو پرورد و دوست کند برکت چست دام اندیشه برافکن سر اقرار برآر
8 یا، ره دشمنی خود بملامت برگیر یا حق دوستی من به تمامت بگذار
9 یا به اسلام درآ، خرقه اسلام بپوش یا به کبری شو و در بند به پیگر زنار