- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دیوانه شدم ز یار بدخوی بیگانه پرست و آشنا روی
2 دل بردن عاشقانست خویش من جان نبرم ازان جفاجوی
3 از جعد ترش تن چو مویم در تافته گشت موی در موی
4 پرسند نشان صبر، گویم گامی دو سه از عدم بر آن سوی
5 خواهم به درت روم به صد آه سوزم سر و پای خود در آن کوی
6 او گر چه به سوز من نبیند باری رسدش ز داغ من بوی
7 ساقی، به زکات می پرستان از من به دو جرعه غم فروشوی
8 ای دیده، به سوز من ببخشای کامروز تراست آب در جوی
9 خسرو چو به نیک گویی تست یاد آر او را به گفت بدگوی