دیوانه شدم ز یار بدخوی از امیرخسرو دهلوی غزل 1814

امیرخسرو دهلوی

آثار امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

دیوانه شدم ز یار بدخوی

1 دیوانه شدم ز یار بدخوی بیگانه پرست و آشنا روی

2 دل بردن عاشقانست خویش من جان نبرم ازان جفاجوی

3 از جعد ترش تن چو مویم در تافته گشت موی در موی

4 پرسند نشان صبر، گویم گامی دو سه از عدم بر آن سوی

5 خواهم به درت روم به صد آه سوزم سر و پای خود در آن کوی

6 او گر چه به سوز من نبیند باری رسدش ز داغ من بوی

7 ساقی، به زکات می پرستان از من به دو جرعه غم فروشوی

8 ای دیده، به سوز من ببخشای کامروز تراست آب در جوی

9 خسرو چو به نیک گویی تست یاد آر او را به گفت بدگوی

عکس نوشته
کامنت
comment