1 من سوخته دل ز آتش تقدیرم وز آب دو دیده کی بود تدبیرم
2 زان دم که چو شمع زندگی یافته ام میسوزم و میگدازم و میمیرم
1 نور دو چشم کز برم بریده رفته است هیچ نمی رود زدل گرچه زدیده رفته است
2 پای بدامن کفن زان نکشد شهید عشق کز سر مستی جهان دست کشیده رفته است
1 گر کند ابر کرم میل تن خاکی ما چه تفاوت کند آلودگی و پاکی ما
2 ما بدیدار توای ساقی جان دلشادیم نه که از هستی جانست فرحناکی ما