- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خجل شدم ز جوانی که زندگانی نیست به زندگانی من فرصت جوانی نیست
2 من از دو روزه هستی به جان شدم بیزار خدای شکر که این عمر جاودانی نیست
3 همه بگریه ابر سیه گشودم چشم دراین افق که فروغی ز شادمانی نیست
4 به غصه بلکه به تدریج انتحار کنم دریغ و درد که این انتحار آنی نیست
5 نه من به سیلی خود سرخ میکنم رخ و بس به بزم ما رخی از باده ارغوانی نیست
6 ببین به جلد سگ پاسبان چه گرگانند به جان خواجه که این شیوه شبانی نیست
7 ز بلبل چمن طبع شهریار افسوس که از خزان گلشن شور نغمه خوانی نیست