از بت باخبر از جلال الدین محمد مولوی غزل 1636

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

از بت باخبر من خبری می رسدم

1 از بت باخبر من خبری می رسدم وز لب چون شکر او شکری می رسدم

2 شکر اندر شکر اندر شکر است شکری در دهن است و دگری می رسدم

3 هر دم از گلشن او طرفه گلی می سکلم هر زمان تازه گل از شاخ تری می رسدم

4 خیره از عشق ویم کز هوسش هر نفسی عاشق سوخته خیره سری می رسدم

5 آن یکی زرد شده کآتش او می کشدم وین دگر هست که از وی نظری می رسدم

6 وان دگر بر در آن خانه او بنشسته که در ار باز نشد بانگ دری می رسدم

7 وان یکی بر سر آن خاک سرک بنهاده که ز خاکش صفت جانوری می رسدم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر