-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خبرم شدست کانمه هوس شراب کرده چکنم که این حکایت جگرم کباب کرده
2 که نمود (می) بجامش که ز غم بسوخت جانم ز که بود این خرابی که مرا خراب کرده
3 ز زلال جان شیرین می اوست در دل من بشراب تلخ مردم بچه رو بتاب کرده
4 بکجا کشید ساغر بکه شد حریف یا رب که دل مرا بصد غم گرو عذاب کرده
5 مشنو ز غیر اهلی که شب آنحریف می زد بکمان آنکه حسنش همه روز خواب کرده