جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

خوابم از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 308

غزل 308 ام از 6329 غزلیات

خوابم ببسته‌ای بگشا ای قمر نقاب

1 خوابم ببسته‌ای بگشا ای قمر نقاب تا سجده‌های شکر کند پیشت آفتاب

2 دامان تو گرفتم و دستم بتافتی هین دست درکشیدم روی از وفا متاب

3 گفتی مکن شتاب که آن هست فعل دیو دیو او بود که می‌نکند سوی تو شتاب

4 یا رب کنم ببینم بر درگه نیاز چندین هزار یا رب مشتاق آن جواب

5 از خاک بیشتر دل و جان‌های آتشین مستسقیانه کوزه گرفته که آب آب

6 بر خاک رحم کن که از این چار عنصر او بی دست و پاتر آمد در سیر و انقلاب

7 وقتی که او سبک شود آن باد پای اوست لنگانه برجهد دو سه گامی پی سحاب

8 تا خنده گیرد از تک آن لنگ برق را و اندر شفاعت آید آن رعد خوش خطاب

9 با ساقیان ابر بگوید که برجهید کز تشنگان خاک بجوشید اضطراب

10 گیرم که من نگویم آخر نمی‌رسد اندر مشام رحمت بوی دل کباب

11 پس ساقیان ابر همان دم روان شوند با جره و قنینه و با مشک پرشراب

12 خاموش و در خراب همی‌جوی گنج عشق کاین گنج در بهار برویید از خراب

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر خوابم ببسته‌ای بگشا ای قمر نقاب

شاعر شعر خوابم ببسته‌ای بگشا ای قمر نقاب چه کسی است ؟

شاعر شعر خوابم ببسته‌ای بگشا ای قمر نقاب جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر خوابم ببسته‌ای بگشا ای قمر نقاب در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر خوابم ببسته‌ای بگشا ای قمر نقاب چیست ؟

قالب شعر خوابم ببسته‌ای بگشا ای قمر نقاب غزل است

مضمون اصلی شعر خوابم ببسته‌ای بگشا ای قمر نقاب چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر