چند سازم که شوم خاک و تو از اهلی شیرازی غزل 1303

اهلی شیرازی

آثار اهلی شیرازی

اهلی شیرازی

چند سازم که شوم خاک و تو بر من گذری

1 چند سازم که شوم خاک و تو بر من گذری سوختم تا بمن سوخته خرمن گذری

2 دست افتاده نخواهی که بدامن رسدت نیست از شوخی اگر برزده دامن گذری

3 چون خیال تو کنم خون دل از دیده چکد که بصد نشتر مژگان بدل من گذری

4 پای بوست چه بود آرزوی مردم چشم چشم داریم که بر دیده روشن گذری

5 تا نسوزی همه تن شمع صفت اهلی را از سر او عجبست ارتو بکشتن گذری

6 من خود چه ارزم پیش تو کز لاله رویان جهان شد صدهزاران خاک و تو قدر یکی نشناختی

7 اهللی تو در نرد وفا از نقش وصل آن پری اول زدی داوی عجب آخر ولی درباختی

عکس نوشته
کامنت
comment