-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 من روح نازنینم از کالبد رمیده من ساغر قریبم از ملک جان رسیده
2 مست می الستم جام بلی به دستم در خلوتی نشستم با دلبر آرمیده
3 در کنج جان مقیمم با اهل دل ندیمم فارغ ز خوف و بی غم ای نور هر دو دیده
4 خورشید جسم و جانم نور مه روانم شهباز لامکانم از آشیان پریده
5 من ناظر خدایم منظور کبریایم هم شاه و هم گدایم دیده چو من ندیده
6 فرزند عشق یارم پروردهٔ نگارم چون گلشکر من و او هستیم پروریده
7 چون نور لطف اویم جز لطف او چه گویم هر نکته ای که گویم او گفته و شنیده
8 درگوشهٔ یقینم با دوست هم قرینم ایمن ز کفر و دینم از این و آن بریده
9 مطلوب طالبانم معشوق عاشقانم من سید زمانم خط بر خودی کشیده