- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 خواهم گرفتن اکنون آن مایه صور را دامی نهادهام خوش آن قبله نظر را
2 دیوار گوش دارد آهستهتر سخن گو ای عقل بام بررو ای دل بگیر در را
3 اعدا که در کمینند در غصه همینند چون بشنوند چیزی گویند همدگر را
4 گر ذرهها نهانند خصمان و دشمنانند در قعر چه سخن گو خلوت گزین سحر را
5 ای جان چه جای دشمن روزی خیال دشمن در خانه دلم شد از بهر رهگذر را
6 رمزی شنید زین سر زو پیش دشمنان شد میخواند یک به یک را میگفت خشک و تر را
7 زان روز ما و یاران در راه عهد کردیم پنهان کنیم سر را پیش افکنیم سر را
8 ما نیز مردمانیم نی کم ز سنگ کانیم بی زخمهای میتین پیدا نکرد زر را
9 دریای کیسه بسته تلخ و ترش نشسته یعنی خبر ندارم کی دیدهام گهر را