وصیت می کنم، گر بشنود از امیرخسرو دهلوی غزل 1513

امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

امیرخسرو دهلوی

وصیت می کنم، گر بشنود ابرو کمان من

1 وصیت می کنم، گر بشنود ابرو کمان من پس از مردن نشان تیر سازد استخوان من

2 زبان اوست ترکی گوی و من ترکی نمی دانم چه خوش بودی، اگر بودی زبانش در دهان من

3 به شکر نسبت لعل لب جان پرورش کردم برون کن از پس سر، گر غلط کردم، زبان من

4 اگر با ما سخن گویی ز روی مرحمت، می گو منم فرهاد سرگردان، تویی شیرین زبان من

5 چنان از عشق می سوزد تنم در زیر پیراهن که از بیرون پیراهن نماید استخوان من

6 مراد خسرو بیدل بر آر و یک زمان بنشین که رحمی بر دلت آید ز فریاد و فغان من

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر